[ اَ ] (اِخ) در یمن مرکز ناحیت عسیر است و در دامنهٔ کوه سرا که متوازیاً از شمال بجنوب در ساحل بحر احمر ممتد است واقع شده است در موضعی مرتفع به وادئی که آن نیز نامش اَبهاست. سکنهٔ آن تقری ...
لغتنامه دهخدا
[ اِ ] (ع مص) گران شدن. گرانبار کردن، چنانکه کار کسی را.
۱. مبهم بودن. ۲. پیچیده بودن. ۳. (اسم) (ادبی) در بدیع، به کار بردن کلماتی در نظم یا نثر که احتمال دو معنی متقابل داشته باشد، یعنی هم مدح باشد و هم ذم، مانندِ این شعر: ای خواجه ضیا شود ز ...
فرهنگ فارسی عمید
ابهام ناشی از صورتبندی متفاوت سازهها نسبت به یکدیگر|||متـ . ابهام ساختی structural ambiguity, |||constructional homonymy/constructional homonimity [زبانشناسی] ...
واژههای مصوب فرهنگستان
ابهام در سطح واژه [زبانشناسی]
سربستگیها، پیچیدگیها، پوشیدگیها
فرهنگ واژههای سره
(اِخ) در نصیبین مردی بابهای نام که از دودمان سلطنتی بوده افتخاراً برای امنیت سرحد سمت استانداری یافت. (ایران در زمان ساسانیان چ ۱ ص ۸۶).
[ حَ بَ ] (اِ مرکب) شیرینی. پول چایی : دختر رز چند روزی شد که از ما گم شده است رفته تا گیرد سر خود جملگی حاضر شوید هر که آن تلخم دهد حلوابها جانش دهم ور بود پوشیده و پنهان بدوزخ درشوید. ...
[ خَ ] (اِ) خرابه ها. ویرانیها. (از ناظم الاطباء).
زدایش، پیچیدگی، از میان بردن
[ بُ ] (اِخ) به قول سمعانی قریه ای است از قرای بلخ و عده ای از راویان بدان منسوبند. (معجم البلدان). و رجوع به انساب سمعانی و مادهٔ قبل شود.
← ابهام [مهندسی نقشهبرداری]