[ بَ ] (اِخ) دهی از بخش مرکزی شهرستان سقز است. ۱۲۰ تن سکنه دارد. محصول آن غلات، لبنیات و توتون است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۵).
لغتنامه دهخدا
[ بَ گُ تَ ] (مص مرکب) زود گفتن. فی الحال گفتن. زود جواب دادن. (آنندراج) (برهان).
[ بَ یِ مَ دَ ] (مص مرکب) بر روی کار آمدن که کنایه از ظاهر شدن باشد.
فرایند بیرون کشیدن آب زیرزمینی از یک منبع آب [زمینشناسی]
واژههای مصوب فرهنگستان
[ بُ زِ ] (اِخ) دهی است از دهستان تبادکان بخش حومهٔ شهرستان مشهد. سکنه ۴۵۱ تن. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۹).
[ بُ زُ ] (اِخ) دهی است از دهستان مایوان بخش حومهٔ شهرستان قوچان. سکنهٔ آن ۶۳۱ تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۹).
برنجی که آبیاری میشود [کشاورزی - زراعت و اصلاح نباتات]
[ بِ رِ ] (اِخ) دهی است از دهستان نازلو بخش حومهٔ شهرستان ارومیه. سکنهٔ آن ۳۱۰ تن است. آب آن از نازلوچای و محصول آن غلات، چغندر، توتون، حبوب و کشمش است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۴).
[ بِ رِ ] (اِخ) دهی است از دهستان ابرغان بخش مرکزی شهرستان سراب. سکنهٔ آن ۲۰۵ تن است. آب آن از قره چای و محصول آن غلات و حبوب است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۴).
تمایل گروههای غیرقطبی برای قرار گرفتن در کنار هم در یک محیط آبی [زیستشناسی - پروتگانشناسی]
[ بُ ] (اِخ) دهی است از دهستان روداب بخش فهرج شهرستان بم. سکنهٔ آن ۱۸۰ تن است. آب آن از قنات و محصول آن غلات و حنا و خرما است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۸).
[ بُ ] (اِخ) دهی از دهستان قاین بخش قاین شهرستان بیرجند. محلی دامنه و معتدل است و ۶۰۴ تن سکنه دارد. آب آن از قنات و محصول آن غلات و زعفران است. شغل اهالی زراعت و گله داری و قالیچه بافی. راه ...