اجزای سازنده آب اولین بار توسط لاوازیه مشخص شد. ترکیبی از اکسیژن و هیدروژن که 88/8 درصد جرم آن اکسیژن و 11/2 درصد جرم آن هیدروژن است.
فرهنگ واژههای آزاد
(اِخ) نزد نصاری، اقنوم اوّل از اقانیم سه گانه. صورتی از اَب.
لغتنامه دهخدا
[ بِ هَ نِ تَ / تِ ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) ماءالحدید. (تحفه).
آب اسیدی بهوجودآمده در داخل معدن براثر فعالیت باکتریهای اکسیدکنندۀ هوازی گوگرد [خوردگی]
واژههای مصوب فرهنگستان
[ بِ اِ لا هی ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) آب محض و خالص از نباتی.
(اَ)(اِمر.)۱- جایی سرپوشیده برای ذخیره کردن آب در زیرزمین.۲- آبدان، آبگیر.
فرهنگ فارسی معین
۱. حوض بزرگ روپوشیده در زیرزمین که سقف آن را با آجر میسازند. ۲. جای ذخیره کردن آب.
فرهنگ فارسی عمید
[ اَ تَ ] (مص مرکب) میختن ستور. || پختگی آغازیدن میوه. || جدا شدن آب ماست و آش سرد و جز آن از دیگر اجزاء.
(بِ اَ) (اِمر.)۱- فشردة انگور.۲- شراب، باده.
کل بخارِ آبِ موجود در ستونی قائم از جوّ، با سطح مقطع واحد در بین دو تراز مشخص، که معمولا بر مبنای ارتفاع مقدار آبی است که در صورت تبدیل تمام بخار به مایع در ظرفی با همان سطح مقطع قابل جمع&zw ...
(اِمر.)۱- آب کم.۲- درآمد اندک. آب باریکه (کِ) (اِمر.) (عا.) نک آب باریک.
(اِفا. اِمر.)۱- شناگر.۲- غواص.