زردی، زرده تخم مرغ، ترسو، زرد، عسلی، اصفر سایر معانی: زرگون، طلایی، رنگ و رو رفته، (در اثر کهنگی و غیره) زرد شده، زردپوست، نژاد زرد، (امریکا - عامیانه) ترسو، بزدل، رنگیزه ی زرد، رنگ زرد، زرد ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(جانورشناسی) مرغ شکم زرد (sphyrapicus varius)
سودا، صفرا سایر معانی: ماده ء زردی که در قدیم میگفتند از کبدترشح میشود و موجب ایجادحالت سودایی میگردد
هلیله زرد یا سیاه
[کامپیوتر] کتاب زرد - کتابی که اساساً استاندارد Philips/Sony را برای ضبط اطلاعات بر روی CD-ROM تعریف کرد.
[فوتبال] کارت زرد
[زمین شناسی] مس زرد، برنج (آلیاژ).
(امریکا - سابقا) قرارداد استخدام که امضا کننده ی آن حق عضو شدن در اتحادیه ها را از خود سلب می کرد
[زمین شناسی] خاک زرد-خاک لسی
(پزشکی) تب زرد، طب تب زرد [بهداشت] تب زرد
پرچم زردکه نشانی ازناخوشی واگیره داردرکشتی است
(گیـاه شنـاسـی) یـاسمـن زرد (yellow jessamine) (gelsemium sempervirens هم می نویسند)