[ریاضیات] دسته ی جمعی، رسته ی جمعی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[سینما] عکاسی رنگ سیستم اضافی
[زمین شناسی] رنگهای قرمز، سبز و آبی که میتوانند با استفاده از منابع نوری برای تهیه سایر رنگها با هم مخلوط شوند.
[ریاضیات] جمعی
[سینما] ترکیب افزودنی
روانشناسى : جمع پذیرى [برق و الکترونیک] جمع پذیری [ریاضیات] خاصیت جمعی، خاصیت جمع پذیری، ویژگی جمع پذیری، جمع پذیری، ویژگی جمعی [آمار] جمعپذیری
[برق و الکترونیک] همانندی، جمع پذیری
اصل جمعپذیری [شیمی] فرضیهای که براساس آن هریک از چند مشخصۀ یک واحد مولکولی سهمی جداگانه و جمعپذیر در خاصیت ترکیب مورد نظر دارد ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[حسابداری] اصل قابلیت تجمیع
[علوم دامی] آدنوهیپوفیز ؛ بخشی از هیپوفیز که دارای ترشحات هورمونی است .
پوشچنگار تودغدهای کیسهای [علوم پایۀ پزشکی] پوشچنگاری که فضاهای داخلی آن با مایعات پر میشود
غده شناسی