[کامپیوتر] فرکانس موج حامل .
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[حسابداری] دوره مشمول تسری به گذشته
ساک (مسافرتی)، کیسه یا سبد بزرگ، چمدان جادار، (انگلیسی) صندلی کودک، سبد بچه، ساک بچه
1- ادامه دادن به، پرداختن به 2- (دفتر داری) از یک ستون یا صفحه یا دفتر یا حساب به دیگری انتقال دادن یا بردن [حسابداری] انتقال به آینده
[ریاضیات] به اجرا درآوردن، اجرا کردن
ده بریک
منتقل کردن، انتقال به صفحه بعد دادن سایر معانی: 1- باقی ماندن، به جا ماندن 2- انتقال دادن، (از ستون یا صفحه و غیره) به ستون (و غیره ی) دیگر بردن 3- به تعویق انداختن 4- ادامه دادن، (امریکا- د ...
[عمران و معماری] ذخیره سالیان - مخزن سالیان
(عامیانه) مسئولیت به عهده گرفتن، کارها را در دست گرفتن
مهم بودن، اهمیت داشتن، دارای نفوذ بودن
[ریاضیات] حمل
(انگلیسی) صندلی کودک، سبد بچه، ساک بچه، (در خریدهای قسطی) بهره و سایر هزینه های اضافی (که بابت مانده ی اقساط پرداخت می شود)، مخارج ملک