میانلا [مهندسی بسپار - تایر] لایۀ بسیار نازک لاستیکی که موجب کاهش تمرکز تنش بین لایهها میشود
واژههای مصوب فرهنگستان
درزگیر بدنه [قطعات و اجزای خودرو] مادهای قیرمانند که برای آببندی محل اتصال صفحات مختلف به کار میرود
درزگیر بدنه [مهندسی بسپار] مادهای قیرمانند که برای آببندی محل اتصال صفحات مختلف به کار میرود
شبکۀ حسگر بدنی [مهندسی مخابرات] شبکهای متشکل از یک یا دو گرهِ حسگر، که برای پایش سلامتی بر روی قسمتهای مهم بدن نصب میشوند ...
کارگاه صافکاری اتومبیل، تعمیرگاه بدنه ی اتومبیل
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زهوار جانبی بدنه [قطعات و اجزای خودرو] نوار حفاظتی و تزیینی بر روی درهای خودرو که از گِلگیر جلو شروع میشود و تا گِلگیر عقب امتداد مییابد ...
زهوار جانبی بدنه [مهندسی بسپار] نوار حفاظتی و تزیینی بر روی درهای خودرو که از گِلگیر جلو شروع میشود و تا گِلگیر عقب امتداد مییابد ...
جامه ی تنگ که به بدن می چسبد (معمولا کشباف) و بالاتنه و (گاهی) پاها را تا بالای زانو می پوشاند، تن جوراب
[عمران و معماری] موج حجمی [زمین شناسی] موج بدنه موج زمینلرزه که از داخل زمین عبور می کند.
اختلال خودزشتانگاری [روانشناسی] اختلالی که مهمترین تظاهر آن اشتغال ذهنی مفرط به وجود نقصی خیالی یا بزرگنماییشده در ظاهر است ...
تنتوازن [ورزش] طراحی ویژهای از فعالیتهای ورزشی همراه با موسیقی و برگرفته از یوگا و تایچی و پیلاتس که در آن فرد ازطریق مجموعهای از حرکات کششی به هماهنگی و انعطاف ...
جانپاس [عمومی] محافظ شخصی