بدون آسیب به، بی زیان برای
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بدون فرق گذاری در بین ذکورواناک، بدون تبعی جنسی، اززن ومرد
بدون تردید، حتما، البته، بی ناکامی، بی تخلف
پیوسته، لاینقطع
باز داشت
[ریاضیات] بدون از دست رفتن کلیت
بی شمار، بسیار زیاد، بی حد و حصر
without (all)peradventureبی شک، بی هیچشکی، بدون تردید
[حسابداری] بدون شناسائی حق مراجعه کارگزار [حقوق] بدون حق مراجعه (در مورد عدم پرداخت سفته یا برات)
بدون در نظر گرفتن
رجوع شود به: outdoors، بیرون از جای سرپوشیده
[برق و الکترونیک] ولتاژ ایستادگی حداکثر ولتاژی که می توان بین مدارها یا قطعات ،بدون ایجاد شکست دی الکتریکی، اعمال کرد .