[کامپیوتر] آزمون پهنای باند.
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[برق و الکترونیک] پهنای باند، باند گذر
عرض جوی [کشاورزی - زراعت و اصلاح نباتات] فاصلۀ میان دو پشتۀ (dole) مجاور
واژههای مصوب فرهنگستان
[برق و الکترونیک] پهنای باند کانال رنگ نمایی، پهنای باند رنگ نمایی پهنای باند مسیر مورد نظر برای حمل سیگنال رنگ نمایی در سیستم تلویزیون رنگی .
بیشینۀ پهنای جاپا [مهندسی بسپار - تایر] حداکثر عرض جاپای تایر در شرایط مشخص اندازهگیری
[شیمی] پهنای موثر نوار
[عمران و معماری] عرض موثر دال
[برق و الکترونیک] پهنای باند گسیل باندی که بسامدهای با 99 درصد کل انرژی تابشی تا بسامدهای با توان 25 درصد کل انرژی تابشی را در بر می گیرد.
[برق و الکترونیک] پهنای امیتر
[نساجی] عرض پارچه
[آمار] پهنای ثابت
[نساجی] عرض لبه عینکی