دمل، غده، ورم روی پوست سایر معانی: غده ی چربی (به ویژه در پوست سر)، پیه آمو، (نام یکی از حروف الفبای انگلیسی کهن که امروزه به صورت w نشان داده می شود) ون، طب ورم روی پوست
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فاحشه، دختر، دختر دهقان، دختر بازی کردن سایر معانی: (تحقیرآمیز یا مزاح آمیز) دخترک، زن جوان، (قدیمی) دختر دهاتی، (قدیمی) کلفت، مستخدمه، (قدیمی) زن هرزه
زنا کار، دخترباز
[زمین شناسی] نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Ca2(Mg,Co)(AsO4)2•2(H2O)
[زمین شناسی] آشکوب ونلوکین _ آشکوب دوره سیلورین میانی-423 تا 428 میلیون سال قبل - این آشکوب دارای رسوبات آهکی و شیلی حاوی گراتپولیت و نام آن از ناحیه ونلوک در جنوب ولز مشخص شده است.
رفت سایر معانی: زمان گذشته ی: go، p رفت
(جانور شناسی) پله صدف (انواع شکم پایان تیره ی epitoniidae)
زمان گذشته ی: forgo
اسم خاص مونث (مخفف آن: gwendolyn) (gwen هم می نویسند)
اسم خاص مذکر
قانون ـ فقه : اصول عقاید رابرت اون کارخانه دار انگلیس در قرن 19 که شاید بتوان منشاء سوسیالیزم نوینش دانست
چین دوم (محصول دوم) علف یا شبدر و غیره، rowan گ، سمان کوهی