پسماند [مهندسی محیط زیست و انرژی] مواد بیاستفاده یا مواد زاید حاصل از یک فرایند|||متـ . باطله، دورریز 2، نخاله|||* باطله برای کاغذ و دورریز در معدن و نخاله در ساختمانسازی به کار ...
واژههای مصوب فرهنگستان
ضایعات، اتلاف، زائد، باطله، هرز دادن، حرام کردن، بیهوده تلف کردن، نیازمند کردن، بی نیرو و قوت کردن، از بین رفتن، ضایع کردن، ضعیف شدن، سیاه کردن، مصرف کردن سایر معانی: هدر دادن، تلف کردن، بر ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[زمین شناسی] کناره پسماندی - یک خاکریز یا سایر تجمعات حاصله از مواد باطله یا پسماند را گویند. مثلاً خاکریزی در جایی که خاک گودبرداری شده، در حین حفاری یک گودال، موازی با آن رها می شود.
دفتر باطله
[عمران و معماری] بتن وازده
مدیریت مواد پسماند [مهندسی محیط زیست و انرژی] عملیات واپایش و فراوری پسماند|||متـ . پسمانداری
لوله ی فاضلاب، لوله ی هرز آب، لوله ی دریچه ی اطمینان گاز، مجرای فاضل اب، گنداب رو
[نساجی] کناره ضایعاتی
جریان پسماند [مهندسی محیط زیست و انرژی] مسیری که کل پسماندهای شهروندان یک ناحیه از تولید تا دفع نهایی طی میکند
[آب و خاک] سرریز هرز آب
[برق و الکترونیک] انرژی تلف شده
رأی بیاثر [علوم سیاسی و روابط بینالملل] رأیی که در پیروزی نامزد برندۀ انتخابات نقشی نداشته باشد اعم از آرای اکتسابی دیگر نامزدها و آرای افزون برحدنصاب لازم نامزد پیروز ...