کُندتَرکی [اعتیاد] روشی در درمان اعتیاد مبتنی بر سه اصل کاهش تدریجی (tempering down) و پاکیچشی (sobriety sampling) و تعدیل آزمایشی (trail moderation) ...
واژههای مصوب فرهنگستان
دست گرمی بازی کردن سایر معانی: گرم کردن یا شدن، (قبل از مسابقه یا ورزش و غیره) آماده سازی، نرمش، گرم سازی بدن، قبل از بازی حرکت کردن و خود را گرم نمودن [فوتبال] گرم کردن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[آب و خاک] بخار گرم
[آب و خاک] موج گرم
موج جبهۀ گرم [علوم جَوّ] سامانهای کمفشار که در امتداد جبهۀ گرم گسترش مییابد
[معدن] سیکلوسایزر وارمن (دانه بندی)
گرم کننده، گرمتر سایر معانی: چراغک، (به ویژه در ترکیب) گرم کن
گرمکن فنجان [علوم و فنّاوری غذا - قهوهپژوهی] بخشی از اسپرسوساز که فنجانها را گرم میکند
فوجِ آذرینتیغه [زمینشناسی] دستهای تیغۀ آذرین کمابیش موازی
[زمین شناسی] فوج دایک گروهی از دایک ها که ممکن است دارای آرایش شعاعی، موازی یا نردبانی باشد را گویند . رابطه آنها با توده نفوذی اصلی ممکن است مستقیماً قابل مشاهده نباشد . مقایسه شود با : خوش ...
خوشهزمینلرزه [ژئوفیزیک] مجموعهای از زمینلرزههای کوچک در گسترۀ زمانی و مکانی محدود، بدون زمینلرزۀ اصلی قابلتشخیص ...
گَرمش زمین [مهندسی محیط زیست و انرژی] گرم شدن هوای کرۀ زمین، خصوصا براثر ازدیاد گازهای گلخانهای