[حقوق] حکم غیابی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[حقوق] حکم به پرداخت خسارت دادن
[حقوق] حکم مبتنی بر شرایط مرضی الطرفین
قابل اعطاء
اعطاء کننده
[فوتبال] جوایز
[نساجی] مناقصه
زشتی، خام دستی
پسسو [مهندسی مخابرات] در مورد جهت ارسال پیام و نشانک/ سیگنال و مانند آن، به طرف عقب
واژههای مصوب فرهنگستان
پس و پیش، عقب و جلو، در دو جهت مخالف
[ریاضیات] عملگر تفاضلی پسروس [آمار] عملگر تفاضلی پسرو
[ریاضیات] گسیل پسرو