[ریاضیات] کلاف برداری نرمال
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[ریاضیات] بردار صفر
[ریاضیات] بردار متعامد
بُردارهای متعامد [ریاضی] مجموعهای از بُردارها که حاصلضرب داخلی دوبهدوِ آنها صفر است
واژههای مصوب فرهنگستان
[ریاضیات] حاصل ضرب خارجی دو بردار، حاصل ضرب برداری دو بردار
[ریاضیات] بردار برونگرا
[ریاضیات] بردار های موازی
[ریاضیات] آنالیز پارامتری بردار هزینه
[ریاضیات] آشفتگی بردار سمت راست
[برق و الکترونیک] بردار فاز
[ریاضیات] زاویه ی قطبی
[برق و الکترونیک] بردار پوینتینگ