تحمل [کشاورزی - زراعت و اصلاح نباتات] توان یک گیاه یا حیوان در تولید بیشتر در مجاورت یک عامل بیماری یا آفت یا تنش محیطی
واژههای مصوب فرهنگستان
[ریاضیات] ضریب حدود مجاز
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[شیمی] خطای مجاز [عمران و معماری] حد قابل تحمل [نساجی] حد مجاز - حد رواداری [ریاضیات] حد خطا
[ریاضیات] رهیافت حساسیت تحمل پذیری
[عمران و معماری] انحراف مجاز
[عمران و معماری] رواداری اجرایی - رواداری ساخت
عیبتابی [علوم نظامی] توانایی پردازشگر در حفظ کارایی، پس از خرابی برخی از زیرسامانههای آن
[کامپیوتر] تولرانس عیب ؛ قدرت تحمل نقص ؛تحمل نقص
نابردباری غذایی [تغذیه] واکنش نامطلوب غیرایمنی به یک غذای خاص
[برق و الکترونیک] تحمل بسامد ؛ رواداشت بسامد حد مجاز انحراف بسامد حامل یک فرستنده نسبت به مقدار مشخص شده.
نابردباری فروکتوزی [تغذیه] واکنش نامطلوب غیرایمنی به فروکتوز
تحمل سرخوردگی [روانشناسی] توانایی فرد برای تحمل سرخوردگی