جهان برونی یا ظاهر، محیط
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عدم نیروبرای کردن کاری
(عامیانه) ترک کردن، ول کردن، دست برداشتن
جزئیات چیزی را در نظر گرفتن و از پیش نقشه کشیدن
بیچاره
اماده برای کردن کاری، اماده کردن برای
تنفس خرخری کودکان
در امتداد یا درون چیزی تپیدن، (به طور آهنگین) زدن یا ضربان داشتن
متداول، مرسوم، مطابق بارسم معمول، موافق سبک روز، رعایت کننده سبک روز
به دقت جستجو کردن، دنبال چیزی گشتن
چیزی را به کسی تحمیل کردن، به کسی چپاندن
انعکاس خوب (یا بد) داشتن، (نسبت به شخص یا چیزی) بازتاب خوب یا بدی داشتن