حساب، شرح، حکایت، داستان، جمع، چغلی، روایت، افسانه، قصه سایر معانی: بازنمود، شرح ما وقع، شایعه، حرف مفت، دروغ، کذب، (قدیمی) حساب، بر آورد، محاسبه، برشمارش، خبرکشی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
استعداد یا ذوق موسیقی
(سده های 15 تا 19) سکه ی نقره ی آلمانی، تالر
روانشناسى : استدلال پریشى
فلسفهء احتمالی، دو دلی سایر معانی: تردید، موضوع غیرقابل درک، مکتب شکاکیون
نامفهوم، غیرقابل فهم
[زمین شناسی] گیاهان کاملا فسیل از گروه بازدانگان
حکایات کانتربری (اثر جفری چاسر شاعر انگلیسی)
جمود عضلات، تصلب و سخت شدن عضلات سایر معانی: (پزشکی) کاتالپسی، فرو گرفت، جمود خلسه ای، طب تصلب وسخت شدن عضلات [روانپزشکی] کاتالپسی
داستان جن و پری، افسانه پری، قصه جنی
ساکن بیمارستان سایر معانی: فرقه های مسیحی که از بیماران ومعلولین پرستاری میکردند
(قرون وسطی - عضو انجمن مذهبی و نیمه نظامی که کارش دستگیری از بیماران و مستمندان بود) تیمارگر