ذینفع [مدیریت - مدیریت پروژه] شخص یا سازمانی که فعالانه در کار پروژه شرکت دارد یا نحوۀ اجرا یا تکمیل پروژه بر سود یا زیان او تأثیر میگذارد ...
واژههای مصوب فرهنگستان
گروگذار، نگهدارنده بانک در قمار، شرط بند سایر معانی: (قمار) بانک دار، نگهدار پول های شرطبندی شده، مادر حساب، کسی که پول شرط بندی رانزداومیسپارند [صنعت] سهامدار، ذی نفع - هر گروهی بیرون یا در ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شرط بندی اسب دوانی سایر معانی: stakes sweep شرط بندی اسب دوانی، sweepstake(s)شرط بندی دراسب دوانی
در چیزی شرکت یادخالت کردن
[علوم دامی] پروتئین تجزیه ناپذیر ؛ بخشی از پروتئین خام جیره که بوسیله میکروارگانیسمهای شکمبه تجزیه نشده و به همان شکل وارد شیردان می شوند .
متعهد، مقاطعه کار کفن ودفن، جواب گو، کارگیر، عزیمت کن سایر معانی: به عهده گیرنده، تقبل کننده، پذیرنده، پذیرا، کارپذیر، undertaking کسیکه کفن و دفن مرده را بعهده میگیرد، کسیکه طرح یاکاری رابع ...
حد بالای دریافت [علوم و فنّاوری غذا] بیشترین مقدار دریافت روزانۀ مواد مغذی تاآنجاکه خطری برای سلامت عموم افراد جامعه نداشته باشد|||اختـ . حد UL ...
[آب و خاک] آبگیری عمودی
(تاریخ انگلیس)، قصبه
[نساجی] مقدار برداشت آب [پلیمر] جذب آب
[نساجی] جمع شدگی پود
[ریاضیات] معادله ی دیفرانسیل ویتاکر