مجموعه ای از حکایات کوتاه، جنگ قصه، داستان، مجموع حکایات، پیر مرد پرگو
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مرحلۀ خشم [روانشناسی] دومین مرحله از پنج مرحلۀ فرایند مرگ که با خشم و رنجش و پرسش «چرا من» همراه است
واژههای مصوب فرهنگستان
[برق و الکترونیک] ولتاژ آند ولتاژ مستقیمی که بین آند و کاتد لامپ الکترونی وجود دارد .
ستیز، خصومت، ستیزگی، ضدیت، مخالفت، هم اوری، اصل مخالف سایر معانی: هم ستیزی، پادستیزی، دشمنی، استیزه، درگیری، پادکرداری، عناد [خاک شناسی] ناهمسازی [پلیمر] پاد کرداری
پادکنشگر [علوم پایۀ پزشکی] دارویی که اثر مخالف با داروی دیگر داشته باشد
ضدِقهرمان [سینما و تلویزیون] شخصیتی در نمایش یا فیلمنامه که مانع رسیدن قهرمان اصلی به اهداف خویش است
ازروی مخالفت یادشمنی، ازروی رقابت
[برق و الکترونیک] ولتاژپادگیر، ولتاژضد گیر ولتاژکوچکی که در یک سیستم کنترل دو سرعتی به سیم پیچ روتورز ترانسفور مر کنترل سنکرو اعمال می شود تا از بروز رفتار غیر عادی جلو گیری کند .
ولتاژ قوس [جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب] پتانسیل الکتریکی بین الکترود و قطعۀ کار
[نساجی] نام بید پوست خز
[نساجی] سوسک سیاه فرش-سوسک سیاه قالی
[سینما] مونتاژ جاذبه