[سینما] نوردهی مصنوعی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[حسابداری] معیارهای ارزیابی
تحرکپذیری تضمینی [علوم نظامی] چارچوبی از فرایندها و کنشها و توانمندیها که ازطریق آنها توانایی یک نیرو اعزام و گسترش و جابهجایی و رزمایش در زمان و مکان موردنظر، بدون ت ...
واژههای مصوب فرهنگستان
مغرور، مطمئنا سایر معانی: مطمئنا
اطمینان، دلگرمی، خاطرجمعی، حتمی بودن
1- دارای وقت آزاد، فارغ البال، ماژدار، در آسایش 2- بی شتاب، سر فرصت، در موقع مناسب، فرصت دار، فاره، بیکار، بی شتاب
[عمران و معماری] فشار خاک در سکون
[آب و خاک] فشار هوا
فشار جوّ [علوم جَوّ] فشار وارده از جو، ناشی از جاذبۀ گرانشی ستون هوایی که در بالای نقطۀ مورد نظر قرار دارد
[نفت] فشار هوا
[نفت] فشار متوسط
[عمران و معماری] خطای بست متوسط مثلث