[زمین شناسی] گام ساختـاری
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[عمران و معماری] الوار ساختمانی
[نفت] تله ی ساختاری
عدم قطعیت ساختاری [آیندهپژوهی] ← عدم قطعیت کیفی
واژههای مصوب فرهنگستان
[عمران و معماری] دره احداثی
[نفت] گران روی ساختاری
ساختگرا [زبانشناسی] فرد یا رویکردی که پیرو مبانی ساختگرایی است
ساختاری کردن، به صورت ساختار درآوردن، سازمند کردن، ساختمان کردن، تبدیل به ساختمان کردن
فرمول ساختاری فشرده [شیمی] نمایش ساختار یک ترکیب که در آن همۀ اتمهای موجود در یک مولکول یا گونۀ شیمیایی دیگر نشان داده میشود و تنها پیوندهای معینی را با به کار بردن یک خط کوتاه ن ...
زیرساختی [مهندسی مخابرات] مربوط به زیرساخت
[ریاضیات] دستگاه معادله های خطی ساختار
[عمران و معماری] عنصر ناسازه ای