ساختمانی، وابسته به ساختمان، وابسته به بنا سایر معانی: ساختاری، ساختی، وابسته به بنایی [عمران و معماری] ساختمانی [برق و الکترونیک] ساختاری [ریاضیات] ساختاری [پلیمر] سازه ای، ساختی ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ناهمسانگردی ساختاری [ژئوفیزیک] رفتار مجموعهای از کانیهای همسانگرد در سنگ که به رسانایی الکتریکی میانگین در جهت میدان الکتریکی واردشده وابستهاند و میتوانند ...
واژههای مصوب فرهنگستان
حالت ساختاری [زبانشناسی] حالتی که فعل یا حرف اضافه یا سایر حالتبخشها در روساخت به گروههای اسمی میدهند
سرامیک سازهای [سراميک] سرامیکی با خواص مکانیکی ویژه که کاربردهای مهندسی دارد
[نفت] نقشه ساختاری
[عمران و معماری] ترک ساختمانی
[زمین شناسی] مبنای ساختمانی،ترازپایه ساختاری - رجوع شود به datum horizon (سطح مبنا).
توصیف ساختی [زبانشناسی] در دستور زایشی، تجزیۀ یک زنجیرۀ زبانی ازطریق قلابگذاری برای عملکرد گشتار|||متـ . تجزیۀ ساختی structural analysis ...
[زمین شناسی] نمودار ساختمانی - شکلی که آرایش فضایی جهت یافتگی اجسام را به تصویر می کشید.
[عمران و معماری] دینامیک ساختمان - دینامیک سازه
[عمران و معماری] جزء سازه ای - عنصر سازه ای - قطعه سازه ای
[عمران و معماری] خرابی بنیادی - خرابی سازه ای