بند موصولی توصیفی [زبانشناسی] بندی که هستۀ اسمی خود را محدود و مشخص میکند و در درون آن ضمیری هممرجع با هسته واقع است
واژههای مصوب فرهنگستان
[آمار] قید مجموع
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ناحیه ی فرعی، بخش فرعی، زیر بخش، حوزه ی فرعی
خدمات مدتمحدود [مهندسی مخابرات] خدماتی که مدت تماس مشترک را محدود میکند و تماس به محض سپری شدن مدت تعیینشده قطع میشود ...
[صنعت] نامقید، نامحدود [ریاضیات] غیر مقید
[زمین شناسی] نمونه تصادفی نامقید [ریاضیات] نمونه ی تصادفی نامقید [آمار] نمونه تصادفی نامقیّد
[عمران و معماری] ناحیه شهری
خلأابزار [علوم سلامت] نوعی پمپ با استفادۀ خارجی که به ایجاد و حفظ نعوظ در مردانِ دچار دُشکاری نعوظ کمک میکند
تنگکننده رگ [علوم پایه پزشکی] عاملی که باعث رگتنگی میشود
(زیست شناسی) رگ تنگ کننده، رگ تنگ کن
[برق و الکترونیک] مغناطوتنگش حجمی تغییر در حجم ماده مغناطوتنگش به نگام قرار گرفتن آن در میدان مغناطیسی.