وضع، حالت، موقعیت، پایه، مقام، وضعیت، حال، شان سایر معانی: (حقوق) وضع حقوقی، وضعیت قانونی، مرتبه، رتبه، ارج، منزلت، جاه، اعتبار، چگونگی، چونی، نهشت، بودش [کامپیوتر] وضعیت . [برق و الکترونیک] ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[صنعت] منحنی وضعیت
بحران صرعی [پزشکی] وقوع حملههای مکرر صرع بدون بههوش آمدن بیمار در فواصل آنها
واژههای مصوب فرهنگستان
گروه پایگاهی [باستانشناسی] در تعریف وبری، گروهی که پایگاه اجتماعی آن نه براساس جایگاه اقتصادی بلکه براساس حیثیت و دین و اشکال مشابهی از موقعیت اجتماعی استوار است ...
[کامپیوتر] خط وضعیت - خطی از اطلاعات بر روی صفحه ی کامپیوتر که اطلاعات با ارزشی را در مورد تنظیمهای جاری نرم افزار و موقعیت جاری مکان نما ارائه می دهد. محتویات خط وضعیت به نرم افزار مورد است ...
قانون مرورزمان
موقعیت، وضع موجود، وضع کنونی، حالت طبیعی سایر معانی: (لاتین) وضع موجود، چونی موجود، حالت طبیعیstatus(in) quoوضع فعلی یا کنونی
[کامپیوتر] ثبات وضعیت .
وضعیت پایگاهی [جامعهشناسی] موقعیت کلی فرد در سلسلهمراتب حیثیت اجتماعی او
سامانه وضعیت [مدیریت پروژه] سامانه پیگیری وضعیت پروژه با دقیقترین جزئیات
نظریۀ انتساب-پایگاه [جامعهشناسی] نظریهای که بر نقش غالب موقعیتهای انتسابی در شکلگیری پایگاه اجتماعی فرد تأکید میورزد ...
پایگاه دستاورده [جامعهشناسی] پایگاهی اجتماعی که فرد با تکیه بر تلاشهای خود به دست میآورد