[آمار] آزمون آماری موضعاً بهینه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[آمار] منطق استدلال آماری
[برق و الکترونیک] آماره ماکسول - بولتزمن آماره ای از توزیع ذرات را در انرژِهای ممکن مختلف را در دماهای بالایی نشان می دهد که تعداد زیادی از سطوح انرژی تحریک شده هستند . [آمار] آماره های ماکْ ...
[آمار] ساختارهای اندازه گیری و آمار
[آمار] آمار نظامی
[آمار] آماره موران
[آمار] آماره های ترتیبی چندمتغیّره
[ریاضیات] آمار نا پارامتری [آمار] آمار ناپارامتری [ریاضیات] آمار غیر پارامتری
[صنعت] کنترل فرآیند آماری حین تولید
آمارۀ ترتیبی [ریاضی] وقتی در یک نمونۀ تصادفی از متغیری تصادفی مقدارهای متغیر به ترتیب افزایشی مرتب شوند، هریک از آنها یک آمارۀ ترتیبی است ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[آمار] آماره های ترتیبی
[ریاضیات] افراز القا شده توسط آمار