لرزه نگار، زلزله سنج سایر معانی: دستگاه زلزله نگار، بومهن نگار، لزره نگار، لزله نگار [عمران و معماری] لرزه نگار - زلزله نگار [برق و الکترونیک] لرزه نگار ابزاری که زمان، جهت وشدت زمین لرزه یا ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زلزله نگاری [مهندسی گاز] زلزله نگاری، لرزه نگاری
تحول، تغییر شکل، تناسخ، دگرگون سازی سایر معانی: تناس
تغییر شکل دادن، نسخ کردن سایر معانی: (کاملا) دگرگون کردن، عجیب و غریب کردن، نس کردن