دود مه، مه غلیظ، مه ودو، هوای الوده به دود و بخار سایر معانی: (از ترکیب: smoke و fog) مه دود، هوای آلوده به دود و غبار، دم دود، مه غلیظی که در اثر دود یا بخارهای شیمیایی ایجاد میشود [شیمی] م ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مه دار، پوشیده از مه غلیظ، الوده با دود سایر معانی: مه دار، پوشیده از مه غلیظ، الوده با دود
تغییرحجمسنجی هوایی [تغذیه] تعیین تغییرات حجم اندامها و اعضای بدن ازطریق تغییر حجم هوایی که در آنها جابهجا میشود
واژههای مصوب فرهنگستان
لرزهنگاشت پهنباند [ژئوفیزیک] لرزهنگاشتی که با لرزهنگار پهنباند ثبت شده باشد
[زمین شناسی] هسته کیهان زاد یک هسته پرتوزا یا پایدار، که توسط عمل پرتوزایی کیهانی بوجود آمده است.
رسوب کیهانزاد [اقیانوسشناسی] رسوبات حاصل از تهنشینی غبارهای کیهانی یا ذرات ریز شخانهای در محیطهای رسوبی
رسوب کیهانزاد [زمینشناسی] رسوبات حاصل از تهنشینی غبارهای کیهانی یا ذرات ریز شخانهای در محیطهای رسوبی
پیدایش وتکامل گیتی [زمین شناسی] کیهان زایی یک نظریه علمی یا یک اسطوره شناسی فرهنگی که در مورد منشاء کیهان یا بصورت یک کل یا در یک گستره محدودتر می باشد، مانند منظومه شمسی کره زمین. مقایسه شو ...
کیهان شناس، متخصص کیهان شناسی
گیتی شناسی، شرح جهان، شرح گیتی سایر معانی: (شرح کلی عالم) کیهان نمایی [ریاضیات] شرح جهان، کیهان نگاری
حجمنگاری آلت [علوم سلامت] سنجش جریان خون در آلت که غیرمستقیم از آن برای ارزیابی برانگیختگی جنسی استفاده میشود
(پزشکی) اندام نگار، حجم سنجی