لغزش شنوایی [اعتیاد] خطایی که در هنگام شنیدن و درک گفتار روی میدهد
واژههای مصوب فرهنگستان
لغزش قلم [اعتیاد] خطای ناخودآگاه در نوشتار
(امریکا - عامیانه) حیله زدن، کلاه گذاشتن، گوش کسی را بریدن، (به کسی) قالب کردن، انداختن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[ریاضیات] سطح لغزش، صفحه ی لغزش
[عمران و معماری] سطح لغزش
[نساجی] مقاومت پارچه در مقابل جابجایی تارها و پودها ( به کمک تکمیل شیمیایی سخت کردن پارچه ) - مقاومت لغزشی نخها در پارچه
[برق و الکترونیک] حلقه لغزش حلقه رسانای نصب شده روی محور دوران ولی مجزا شده ازآن . از این حلقه همراه با جاروبک ثابت برای برقراری ارتباط بین قسمتهای ثابت و متحرک مدار استفاده می شود. - حلقه ل ...
[عمران و معماری] سربالایی اتصال - سینه کش اتصال - فراز اتصال - فرازبند
صفحه سفیدی که بین دو صفحه چاپی دیگر قرار داده شده، صفحه اضافی، (چاپ - صفحه کاغذ که میان دو صفحه ی تازه چاپ شده می گذارند تا به هم رنگ پس ندهند)، لایی
(دوزندگی) بخیه ی نامرئی، بخیه نامریی [نساجی] کوک مخفی
[زمین شناسی] تمایل به لغزش
ملافه، روکش بالش سایر معانی: روکش کردن، (صندلی و کاناپه و غیره)، پوششی که بسرعت پوشیده یا خارج شود، بلوزی که زودپوشیده یاخارج شود، ژاکت