[برق و الکترونیک] طیف های خط یک طرفه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[برق و الکترونیک] طیف فاز یک طرفه
[پلیمر] کاتالیزورهای تک موضعی
[عمران و معماری] تیر تیغه یک دهانه
(امور اخلاقی) معیار واحد (به ویژه برای مرد و زن)
[کامپیوتر] تک مرحله ای
[حسابداری] صورت حساب سود وزیان یک مرحله ای
[ریاضیات] روش تک گامی
(قدیمی - خودمانی) کشتی یک دکله، قایق بادبانی
[برق و الکترونیک] ترانسفورماتور تک استاب قسمت کوتاه شده ای از خط هم محور که در نزدیکی محل ناپیوستگی به خط هم محور اصلی وصل می شود تا تطبیق امپدانس را در مخحل ناپیوستگحی انجام دهد .
[عمران و معماری] تک مکش - مکش ساده
[عمران و معماری] تلمبه با مکش یک طرفه - تلمبه یک مکشی [معدن] تلمبه با مکش ساده (آبکشی)