[خاک شناسی] ساختمان تکدانه ای
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(فقط برای یک دست نه هر دو دست) یک دستی، دست تنها، یک نفری، یک دست، دارای یک دست، تنها، یکدستی
[نساجی] پارچه کشباف پودی
[سینما] امولسیون تک لایه
[آمار] روش خوشه بندی تک اتصالی
[برق و الکترونیک] تک حلقه ای
مصمم، یکدنده، دارای پشتکار، امین، بی تزویر، با اراده
[صنعت] تعویض قالب در زمان تک رقمی از نوع دقیقه
تکریسه [ورزش] ریسهای که در آن همه دوچرخهسواران در یک صف رکاب میزنند و به نوبت جلو میآیند و سپس به انتهای صف میروند ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[سینما] فیلم 16 میلیمتری یک سوراخه
فیلم تکآژ [سینما و تلویزیون] فیلمی که تنها یکی از حاشیههای آن سوراخدار است
(برق) یک فاز، تک نمودی، تکفاز [برق و الکترونیک] تک فاز انرژی گیرنده از ولتاژ متناوب تک . - تک فاز [مهندسی گاز] تکفاز