[ریاضیات] خود وزنی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خود پرستی، پرستش خویشتن
خودافشاگری [روانشناسی] برملا کردن ژرفترین احساسها و تخیلها و تجربههای خود
واژههای مصوب فرهنگستان
قرار خودنهاده [اقتصاد] نظریهای که بر پایۀ آن بهجای عقد توافقنامه و قرارداد الزامآور ترجیح شخصی یا روابط دوستانه بر روند کار حاکم است ...
خودانگاره [روانشناسی] تصور فرد از خود
خاک خودپوش [کشاورزی - زراعت و اصلاح نباتات] خاکی که لایۀ سطحی آن بهقدری فشرده است که براثر ضربۀ قطرههای باران از میان نمیرود و مانند خاکپوش از لایۀ زیر محافظت میکند ...
خودسازماندهی در بحران [آیندهپژوهی] توانایی یک سامانه در نزدیک شدن به نقطۀ بحرانی و حفظ خود در آن نقطه
خودوارونی [ژئوفیزیک] ایجاد ماندهمغناطش طبیعی در سنگ در خلاف جهت میدان مغناطیسی محیط در هنگام تشکیل سنگ
سوگیری خودانتخابی [علوم سلامت] نوعی سوگیری انتخابی ناشی از تصمیم شخصی فرد انتخابشده در مطالعه
عابرپُست [مهندسی مخابرات - پست] واحد یا دفتر یا مجموعهای از تجهیزات و وسایل خودکار که اغلب در مکانهای عمومی خدمات پُستی را بدون کمک متصدیان امور پُستی ارائه میکند ...
خودسپری [فیزیک] حفاظت از بخش درونی سوخت هستهای با استفاده از بخش بیرونی آن
خودپیرایش [زیستشناسی - ژنشناسی و زیستفنّاوری] پیرایشِ رنا با فعالیت شبهزیمایه/ شبهآنزیمی آن، بدون دخالت زیمایه/ آنزیم ...