[زمین شناسی] تقاطع همسطح
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[زمین شناسی] مقطع محوری بخشی که یک پوسته فرامینیفرایی را در صفحه ای به دو نیم تقسیم می کند که منطبق بر محور پیچش بوده و proloculus (حفره ابتدایی در روزن داران) را قطع می کند واز آن میگذرد.
[کامپیوتر] قطاع خراب ؛ قطاع بد.
[عمران و معماری] گلوله جوش
[آب و خاک] بهترین مقطع هیدرولیکی
دو بخشی، دونیمی سایر معانی: دو بخشی، دونیمی [عمران و معماری] تقسیم - خط نیمساز [ریاضیات] تنصیف، دو بخشی، نیمسازی
[عمران و معماری] روش دو نیم کردن [ریاضیات] روش تنصیف
[ریاضیات] صفحه ی منصف، نیمساز
[عمران و معماری] برش ناقص
[برق و الکترونیک] قطعه ی بیرون کار قطعه کوتاهی از خط انتقال که برای مقاصد تنظیم یا تطبیق به صورت مدار باز یا اتصال کوتاه روی خط انتقال دیگر نصب می شود .
[نفت] نمودارگیری قطر
[نفت] قطریاب