خون، عصاره، شیره، شیره گیاهی، شیره کشیدن از سایر معانی: شیره ی گیاهی، گیاشیر، نیرو، توان، شیره ی جان، انرژی، شورواشتیاق، رمق، نا، شیره ی چیزی (یا کسی) را کشیدن، از رمق انداختن، از توان انداخ ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رنگ زرد مایل به سبز سیر
رجوع شود به: capuchin، یکجوربوزینه کوچک درامریکای جنوبی
مسمومیت، عفونی خون
[زمین شناسی] سافیر - رده بندی:اکسید - شفافیت: شفاف - ژیزمان : تقریباََ کمیاب ; آبرفتهای سری لانکا، در بیرمانی، هند، چین، کامبوج، استرالیا، کنیا، زامبیا، تانزانیا، آنگولا، فنلاند و چک و اسلوا ...
خوش مزگی، خوش طعمی سایر معانی: خوش ذائقگی
عقل، دانایی سایر معانی: wisdom عقل، معرفت
عاقل، دانشمند، خردمند، دانا سایر معانی: با عقل و درایت، فهمیده، اهل تمیز
عاقل سایر معانی: خردمند، حکمتی، کتابهای حکمتی عتیق
ناتَرَکیان [زیستشناسی - علوم گیاهی] تیرهای از افراسانان با حدود 135 سرده و 1600 گونه که عمدتا در نواحی گرمسیری و نیمهگرمسیری مرطوب بهویژه در نواحی گرمسیری امریکا فراو ...
واژههای مصوب فرهنگستان
بی مزه، بی شیره، بی نیرو سایر معانی: بی شیره، بی نیرو، بیمزه
صابون سازی سایر معانی: تبدیل کردن به صابون [شیمی] صابونی شدن [نساجی] صابونی کردن - صابونی شدن - درجه صابونی شدن - تولید صابون با اثر دادن قلیا روی چربیها - حذف و جداسازی همه یا قسمتی از رادی ...