اهن دار، اهنی سایر معانی: (وابسته به یا دارای ویژگی های آهن) آهنی، آهن سان، آهن دار [زمین شناسی] آهنی، آهن دار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
با صرفه، اندک، صرفه جو، مقتصد، میانه رو سایر معانی: مانبد، هزینه اندیش، مقرون به صرفه، صرفه جویانه، کم خرج، کم هزینه، ساده
باصرفه جویی، صرفه جویانه، ازروی میانه روی یاامساک
نظریۀ مواد دروازهای [اعتیاد] نظریهای مبنی بر این باور که مواد کمخطر و سبک ممکن است به مصرف مواد پرخطر و سنگین و همچنین ارتکاب جرم منجر شود ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[نساجی] قالیچه ای از ایران و ترکیه و قفقاز با گره ترکی
[نساجی] قالی تبریزی با تار پنبه ای - اندازه متوسط - گره ترکی با طرح ترنج در وسط و گل و بوته اطراف آن
[نساجی] حصیر
(ماده ی مخدر نیرومند مانند هروئین که موجب خوگیری بدنی و روانی می شود) مخدر قوی
قالیچه پیش بخاری
شاخص گرفتاری اعتیاد [اعتیاد] مقیاسی 25 قلمی برای سنجش شدت مشکلات اعتیاد فرد|||اختـ . شاخص گِرا IDI
کوشش بیهوده، تقلای بیخود
مصرف تزریقی مواد [اعتیاد] مصرف مواد با تزریق وریدی یا عضلانی یا زیرپوستی برای ایجاد سرخوشی