[زمین شناسی] رشد بلور نمک - رشد بلورهای نمک در فضاها و منافذ سنگ یا خاک که قادر به اعمال تنش های قدرتمند است و باعث فروپاشی دانه ای در آب و هوای خشک می شود. نیز ببینید: salt weather (هوازدگی ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لو لو، مترسک، ادمک سرخرمن سایر معانی: لولو سر خرمن، هراسه، افچه، داهل، هر چیز ترس آور (که واقعا بی خطر است)، ترس بیجا، دهشت بی مورد، موجب ترس
(در جنگل هایی که درختان آنها را قطع کرده اند) باز رست، رشد مجدد
[برق و الکترونیک] ارایه ی ریز موج خود - هدایت ارایه آنتی با مدار الکترونیکی که فاز سیگنالهای راهنمایی ورودی را حس می کند و باریکه آنتن را جهت دریافت آنها قرار می دهد . از این آنتن در مخابرات ...
(جانورشناسی) گنجشک خواننده (melospiza melodia - بومی آمریکای شمالی)
مصیبت، غم و اندوه، غم، فرم، حزن، غصه، نژندی، سوگ، تاثر، غمگینی، غصه خوردن، غصه دار کردن، تاسف خوردن سایر معانی: اندوه، آدرنگ، تاسه، دق، مایه ی تاسف، مایه ی غصه، تاسف، پشیمانی، ندامت، محنت، ف ...
رجوع شود به: corona australis، australis corona : نج، اکلیل جنوبی
(محلی) رجوع شود به: asparagus
چنگک زمین خراش (با دندانه های تیز)، خیش میخ دار
[شیمی] بسپارش مرحله ای
[نفت] تاج مته ی پله یی
[خاک شناسی] خاکهای جنگلی قهوه ای زیرقطبی