[آمار] فرایند باریک نوار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اندکی تنگ یا باریک، کمی تنگ یا باریک، نسبه تنگ یا باریک
تنگنا، گذرگاه تنگ، تنگه، گردنه، دره
وابسته به سیاست عدم تشویق رشد جمعیت و صنعت و آلودگی های همایند آن
[صنایع غذایی] قهوه ای شدن غیر آنزیمی
[نفت] ردیف دماغک
رنگ قهوهای فندقی، رنگ شاه بلوطی سایر معانی: قهوه ای تیره، (رنگ) فندقی، رنگ قهوه ای فندقی، رنگ شاه بلوطی [نساجی] رنگ قهوه ای فندقی - رنگ شاه بلوطی
[ریاضیات] فلش متقابل، پیکان متقابل
دارای رشد بی رویه، فزون رسته، انبوه، پر تراکم
گیاه پوش، پوشیده از گیاه
رویش تخمک، رشد تخمچه
پیستون سرکج [قطعات و اجزای خودرو] پیستونی که برای بهبود جریان مخلوط سوخت و هوا و افزایش تراکم موتور تاج آن شیبدار ساخته میشود ...
واژههای مصوب فرهنگستان