جلو گیری، خود داری، نگهداری سایر معانی: خویشتنداری، کف نفس، هر وسیله ی بازداری: مانع، بند، قید، محدودیت، کرانبند، مهار، بازدار، لگام، افسار، محدودیت آزادی، بازداشت، بازداری، ممانعت، منع، مرز ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بازداری بازرگانی آزاد (از طریق تبانی یا احتکار یا اشکال تراشی و غیره) [حقوق] تحدید تجارت، تضییقات تجاری
[عمران و معماری] گیرداری انتهایی
تخصیص ظرفیتی سفر [حملونقل درونشهری - جادهای] فرایندی تکراری که در آن حجمی از شدآمد را به یک مسیر، با توجه به ظرفیت آن و مطابق با سرعت و حجم و چگالی آن مسیر، اختصاص می ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[عمران و معماری] درجه گیرداری
خویشتنداری غذایی [تغذیه] پرهیز از خوردن غذا برای حفظ یا دستیابی به وزن مناسب
[عمران و معماری] گیرداری ارتجاعی - گیرداری الاستیک [زمین شناسی] گیرداری ارتجاعی، گیر داری الاستیک
[ریاضیات] مهار اضافی اتصال
[عمران و معماری] مانع مکانیکی [زمین شناسی] مانغ مکانیکی
[عمران و معماری] گیرداری جزئی - نیمه گیرداری - نیم گیرداری
(اتومبیل - ابزار خودکاری که برای حفظ سرنشین در تصادفات تعبیه شده است مانند کیسه ی هوا) ایمن دار ناکنش ور
[عمران و معماری] قید دورانی - گیرداری دورانی