[برق و الکترونیک] ناحیه غیر فعال
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[عمران و معماری] ناحیه مجاز
چندناحیهای [ریاضی] حاصلضرب دکارتی تعدادی متناهی ناحیۀ صفحۀ مختلط
واژههای مصوب فرهنگستان
[برق و الکترونیک] ناحیه تناسبی محدود ولتاژ اعمال دشه برای لامپ شمارنده تابش که بار کنترل شده به ازای هر شمارش مجزا در آن متناسب با بار آزاد از یونیده شدگی ابتدایی است.
[ریاضیات] ناحیه ی به طور شعاعی ساده
[ریاضیات] ناحیه ی منظم
[ریاضیات] ناحیه ی زینی
ناحیۀ کتف [علوم تشریحی] فضایی مثلثیشکل در قسمت پشتی خارجی قفسۀ سینه
[ریاضیات] ناحیه ی ستاره ای
[پلیمر] منطقه حالت پایا
[آب و خاک] منطقه جنب حاره
ناحیۀ گیجگاه [علوم تشریحی] ناحیهای در محدودۀ صدف استخوان گیجگاهی که بال بزرگ شبپره و قسمتی از استخوان آهیانه و قسمتی از استخوان پیشانی در آن قرار دارد ...