[زمین شناسی] رود بیگانه رودی که بیشتر آب خود را از یک سیستم زهکشی در ناحیه دیگری بدست می آورد. مثلاً: رودی که سرچشمه اش در یک ناحیه مرطوب یا خوش آب و هوا است ولی در طول یک بیابان (قبل از رسی ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[آب و خاک] رودخانه با جریان ناگهانی
[زمین شناسی] رود سیل زده، رود یا جریان مغروقی.
[آب و خاک] رودخانه لحظه ای
[کوه نوردی] کِرِم یخچال
به سمت بالا (یا پایین) رودخانه رفتن، بالارود (یا پایین رود) رفتن
گلف استریم (جریان مداوم آبهای گرم خلیج مکزیک در امتداد ساحل شرقی آمریکای شمالی و سپس به سوی شرق و سواحل غربی اروپای شمالی - به خاطر این جریان است که هوای اروپای غربی تا اندازه ای تعدیل می شو ...
[ریاضیات] برقوی دستی
سرچشمه ی رودخانه، نهر اصلی (که رودخانه را تشکیل می دهد)، بالا رود، سرچشمه رودخانه
[نفت] بر قوی تو خالی
[ریاضیات] اثبات قیف بستنی
بستنی شمشی [علوم و فنّاوری غذا] نوعی بستنی به شکل مکعبمستطیل که طول آن دستکم سه برابر عرض آن است و پوشش شکلاتی یا جز آن دارد ...
واژههای مصوب فرهنگستان