[عمران و معماری] کوبنده لرزه ای - کوبنده ارتعاشی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[عمران و معماری] کفشک لرزنده - ویبراتور کفشکی
تار مرتعش [فیزیک] تاری که دو سر آن ثابت باشد و در طول آن امواج ساکن تشکیل شود
واژههای مصوب فرهنگستان
[برق و الکترونیک] حد مجاز ولتاژ ؛ ولتاژ کار حداکثر مقدار ولتاژ قابل تحمل که می توان به طور امن به قطعه الکتریکی اعمال کردو با خطر احتمال شکست الکتریکی مواجه نشد.