جزیره ی ساموتراس (در دریای اژه - متعلق به یونان)
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[نفت] بست های پایه ی شاهین
عرب، مسلمان، وحشی، کافر سایر معانی: (از ریشه ی عربی)، (در اصل) عضو قبایل صحرا گرد سوریه و نواحی اطراف آن
دیلار، گندم سیاه
[زمین شناسی] سنگ ساراسن - مترادفی برای سارسن؛ این اصطلاح در آغاز به مفهوم بت یا مجسمه بکار می رفته است. - مترادف: saracen's stones.
ردّ لرزه [ژئوفیزیک] نمودار حرکتهای زمین برحسب زمان که با لرزهنگار ثبت شود
واژههای مصوب فرهنگستان
ردیابی گزیده
رهرو آنست که آهسته و پیوسته رود، اسب تازی دوتک روبشتاب، شتراهسته میرودشب وروز
برازی، وابسته بفضله و کثافت، کثافت زی سایر معانی: وابسته به یا مانند مدفوع، سرگینی، stercoricolous برازی
[نساجی] رنگینه سوپراسن - نام تجاری رنگهای اسیدی از شرکت بایر آلمان
[نساجی] رنگینه سوپر است - نام تجاری رنگهای دیسپرس از انگلستان
در مسابقه ی شنا شرکت کردن