[آب و خاک] نیروی برشی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فراگریزانه [شیمی] دستگاه مرکزگریزانهای که میدان مرکزگریزی آن ممکن است بالغ بر صدهزار برابر میدان گرانش باشد
واژههای مصوب فرهنگستان
(دستگاه میان گریز بسیار دقیق و تندکار) فرا میان گریز، فرامیان گریزگر، فرامیانگریزگر با فرامیانگریزگر از هم جدا کردن و سنجیدن [شیمی] فرا مرکز گریز [نساجی] سانتریفوژباسرعتزیاد
تضعیف کردن، گشودن، فروهشتن، شل کردن، رها یا ازاد کردن سایر معانی: (بند و پشتبند و حائل و غیره ی چیزی را) برداشتن، بی پشتبند کردن، بندگشایی کردن، ول کردن، بازکردن، گشودن زره و مانند ان ...
[عمران و معماری] قاب مهار نشده [زمین شناسی] قاب مهار نشده
[عمران و معماری] طول مهار نشده - طول آزاد
[عمران و معماری] دیوار غیر بسته
[آب و خاک] فاصله عمودی
[برق و الکترونیک] برگشت عمودی برگشت باریکه ی الکترونی به بالای صفحه نمایش در انتهای هر میدان در تلویزیون .
[زمین شناسی] پلاتفرم کرانه ای صخره ای [معدن] پادگانه موجی (زمین شناسی عمومی) [آب و خاک] تراس موج بریده
نمیتوانم سابقه عرضحال دهنده راپیدا کنم re
[زمین شناسی] نمودار دامنه-زمان - نموداری در برابر زمان، مثلاً بر روی یک ثبت لرزه ای قراردادی با گالوانومترهای آیینه ای. همچنین ثبت و ضبط مارپیچ خوانده می شود. - مترادف: variable-amplitude tr ...