طرفدار حکومت جهانی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شایان تمجید، سزاوارتمجید، شایان ستایش، لایق تمجید
بدبختی، خرابی، کشتی شکستگی، اشغال سبزی، خرد و متلاشی شدن، ویران شدن، خراب کردن سایر معانی: ویرانی، کشتی غرق شده، تکه ی چیزی که درهم شکسته شده است، خزه ی دریایی که بر ساحل آمده است، شکنجه داد ...
ویرانگر، مخرب، خراب کننده، مسبب خرابی
کوه های رنگل (در آلاسکا)
پتو، پنهان سازی، بسته بندی کردن، لفاف کردن، لفافه دار کردن، پنهان کردن، پیچیدن، پوشانیدن، قنداق کردن سایر معانی: (دور چیزی) پیچیدن، حلقه کردن، فراگرفتن (دور چیزی را)، پیختن، لفاف کردن یا شدن ...
[نساجی] پارچه کشباف تاری
[نساجی] پارچه تریکو تاری
[نساجی] کشبافی تاری - تریکو تاری - بافندگی حلقوی تاری
[نساجی] عمل بازکردن چله - دستگاه بازکننده چله
[نساجی] روغن نخ تار
[نساجی] پارچه کرکدار تاری - پارچه خاب دار تاری