در یک بسته یا پاکت دیگر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[حسابداری] کسر جذب سربار
زیر بغل، زیر بغل underarm hair موی زیر بغل رجوع شود به: underhand
(از نظر جنگ افزار) دارای کمبود، نیمه مسلح، دارای تجهیزات کم
[سینما] کاهش سرعت موتور - کند چرخان
[زمین شناسی] زهکش زیرین
[عمران و معماری] صافی دارای زیر زهکش
کمعصارهگیری [علوم و فنّاوری غذا - قهوهپژوهی] عصارهگیری کمتر از اندازۀ مطلوب از قهوه
واژههای مصوب فرهنگستان
شاگرد درجه نگرفته، شاگرد پایین رتبه
دانشجوی دوره لیسانس سایر معانی: دانشجوی دانشگاه (دوره ی لیسانس)، وابسته به دانشجویان یا آموزش زیر لیسانس، وابسته به دوره ی لیسانس
[آب و خاک] چرای اندک،چرای سبک
[عمران و معماری] گاراژ زیر زمینی