[زمین شناسی] بازوی نگهدارنده متصل به مفصل گاه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[عمران و معماری] قاب خرپایی [زمین شناسی] قاب خرپایی
[آمار] تبدیل TTT
[نفت] میان دار مغزی
[زمین شناسی] قاب حائل
[برق و الکترونیک] طبقه بسامد رادیویی تنظیم شده طبقه تقویتی که در بسامد حامل سیگنال دریافت شونده قابل تنظیم است .
[برق و الکترونیک] ترانسفورماتور تنظیم شده ترانسفورماتوری که عناصر مداری مربوط به آن برای تشدید کردن در بسامد جریان متناوبی که به اولیه تغذیه می شود، تنظیم شده اند و در نتیجه سبب ایجاد ولتاژ ...
[عمران و معماری] اتصال دهانه تونل
[عمران و معماری] تبدیل دالانی - تبدیل گالری
زبان توپی - گوارانی (از زبان های سرخپوستان خاور امریکای جنوبی)
دستگاه مولد برق دارای توربین سایر معانی: مولد توربینی، نیروزای چرخشی
قطار توربینی [حملونقل ریلی] قطاری با نیروی محرکۀ توربینی|||متـ . توربینی
واژههای مصوب فرهنگستان