بند بازی، طناب بند بازی، ذوذنقه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بند باز، اکروبات
[زمین شناسی] تیرکهای آشغالگیر، میله های آشغالگیر
خرده ی با اب
[نساجی] مکانیزم جدا کننده ناخالصیها ( در ریسندگی چرخانه ای )
[برق و الکترونیک] سرعت تراصوتی سرعتی در حدود 8 تا 1/2 ماخ، متناظر با 960 تا 1450 کیلو متر بر ساعت (600 تا 900 مایل بر ساعت ) که در آن یک یا چند نقطه محلی روی بدنه هواپیما یا موشک با سرعت زیر ...
[عمران و معماری] سیمان تراس
پیکمبینی ضربهای [علوم پایۀ پزشکی] پیکمبینی براثر ضربه یا جراحت
واژههای مصوب فرهنگستان
[نساجی] کارآموز
هشدارنامۀ مسافرتی [گردشگری و جهانگردی] اطلاعیۀ مکتوبی که دولت یا سفرگذاران بینالمللی برای آگاه کردن مسافران از خطرات و مشکلات احتمالی در مناطق یا کشورهای خاص صادر میکنند ...
سیروسفر [گردشگری و جهانگردی] سفرها و دوران اقامت اشخاص در مکانهایی خارج از محل سکونت معمول برای تفریح یا کسبوکار یا مقاصد دیگر ...
ثبت ذخیرۀ سفر [گردشگری و جهانگردی] انعقاد قرارداد مسافرتی، مشروط به تأیید نهایی