واژه چهار هجایی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[زمین شناسی] نوعی کانی - فرمول شیمیایی: FeNi
چهار بنیانی، چهار ظرفیتی سایر معانی: (شیمی) چهار ظرفیتی، چهار ارزشی
(خوراکپزی ایتالیایی - گوشت خرد کرده و قارچ و ماکارونی و پنیر و غیره که در فر می پزند) تترازینی
[برق و الکترونیک] ترانزیستور تترود ترانزیستور چهار پایه .
[نساجی] لیف مصنوعی تکسترالایزد ( نایلون کشیده شده ) - نخ پفکی
بافته، بافتنی سایر معانی: منسوج
[خاک شناسی] طبقه بندی بافتی
فرمانروای دریاها، مسلط بر دریا
درستی ترجمه، صحت ترجمه
[فوتبال] قرعه کشی
[فوتبال] مدت زمان بازی