[سینما] عکاسی رنگ سیستم اضافی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[ریاضیات] گروه جمعی اعداد گویا
حواس پرت، گیج، دارای مغز خراب (addleheaded و addlepated هم می گویند)، کودن، بیمغز، بی کله، گیج
گستره نشانی [مهندسی نقشهبرداری] گستره شمارههای موجود در یک خیابان یا در بخشی از یک خیابان از کمترین تا بیشترین مقدار
واژههای مصوب فرهنگستان
[زمین شناسی] در پایگاههای دادهای شبکه مسیر، پایینترین و بالاترین عدد آدرس به طور معمول در ناحیهای معین در امتداد مسیر. همچنین نگاه کنید به dime, amf
[حقوق] عقد تصویبی، عقد اذعان، عقد تحمیلی
[آب و خاک] فرآیند بی دررو
فشار اشباع بیدَررو [علوم جَوّ] فشاری که در آن بستههوای مرطوب با انبساط بهصورت بیدَررو خشک، به سیری میرسد|||متـ . فشار میعان condensation pressure||| فشار میعان ...
عملگر الحاقی [ریاضی] فرمولدار
قسم، لابه، تحلیف، التماس سایر معانی: امر، دستور، سوگند
[برق و الکترونیک] ترانسفور ماتور قابل تنظیم
کارگزینی [علوم نظامی] بخشی از ستاد نیروهای مسلح که مجری طرحهای مربوط به مدیریت نیروهای انسانی است|||* مصوب فرهنگستان اول