خط فرعی [حملونقل ریلی] خطی با بار تردد کم که از خط اصلی منشعب میشود و به مشتریان صنعتی راهآهن خدمترسانی میکند ...
واژههای مصوب فرهنگستان
(راه آهن) خط کوتاه (که به خط اصلی راه دارد)، جاده فرعی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شاخهپیمایش [مهندسی نقشهبرداری] هر پیمایش کوتاهی که از پیمایش اصلی جدا شود تا به نقطه یا محل خاصی برسد
[برق و الکترونیک] تابش کاذب ؛ گسیل کاذب هر گونه گیلی از فرستنده رادیویی در بسامدهایی خارج از باند بسامدی آن .
[معدن] شبکه اکتشاف مربعی (ارزیابی ذخایر)
[ریاضیات] تابعی مربعی انتگرال پذیر
[شیمی] هرم مربع القاعده
[شیمی] مولکول هرمی مربع القاعده
[سینما] نسبت فشردگی
[سینما] دوربین تک عدسی بازتابی
چتر پایدارساز [حملونقل هوایی] چتری برای حفظ تعادل بار پس از پایین انداختن آن از هواگرد
[کامپیوتر] نمودار ستونی انباشته .