پیراگُردیزهای [علوم پایۀ پزشکی] مربوط به ناحیۀ نزدیک به کلیه، ولی خارج از پوشش آن و در فضای صفاقی
واژههای مصوب فرهنگستان
[زمین شناسی] نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Ca2Y(AsO4)(WO4)2
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بدگمانی [روانشناسی] حالتی که در آن فرد باورهای نادرست دارد و بر مفروضات اشتباه تکیه میکند که ممکن است در نتیجۀ شدت یافتن آن هذیان و توهمهایی در او پدید آید مبنی بر ای ...
دیوانگی خیالی که دران انسان مردم دیگررازیردست وسزاوارمی پندارد
بدگمان [روانشناسی] فرد دچار بدگمانی
دچار پارانویا، کژپندار، کج خیال، بدگمان، همه دشمن پندار (paranoiac هم می گویند)، وابسته به پارانویا، کژپندارانه، همه دشمن پندارانه (paranoidal هم می گویند)، همهی شاگردان از تو بیزار نیستند!
[روانپزشکی] هذیان های پاراتوئید
شخصیت بدگمان [روانشناسی] نوعی شخصیت که مشخصۀ آن بدگمانی و احتیاط بیشازحد در مقابل دیگران و اعتقاد به خطرناک بودن اغلب افراد است ...
حالت بدگمانی [روانشناسی] اختلالی که مشخصۀ آن هذیانِ بدگمانی است و شدت و پیچیدگی آن به اندازۀ اختلال هذیانی یا روانگسیختگی بدگمانی (paranoid schizophrenia) نیست ...
گرایش بدگمانانه [روانشناسی] تمایل به بیاعتمادی و باورهای بدگمانانه و دید منفی نسبت به خود و دیگران
نادر، ماورای پدیدههای علمی مکشوف، فوقالطبیعه سایر معانی: (پدیده های روانی) پراهنجار، غیر طبیعی
ساقدوش، دختر ملازم عروس به خانه داماد سایر معانی: (یونان باستان) مردی که داماد را همراهی می کرد، زنی که عروس را همراهی می کرد، ساقدوش داماد یا عروس